خاطرات 9 ماهگی
فرشته کوچولوی ما ماهگیت مبارک. نه ماه نفست به نفسم بند بود و حالا نه ماهه که نفسم به نفست بنده نفسم نه ماهگیت مبارک ... دیانا جونم دختر نازم ، شیرین مامان ، خوشکل خونه ماااا عزیز دردونه ما الان درست همون اندازه که آسمونی بودی و تو وجودم غوطه می خوردی حالا نه ماهه که زمینی شدی و داری با ما زمینیها زندگی میکنی . فدات بشم که چقدر دلم برای موقعی که تو دلم بودی و ابراز وجود میکردی تنگهههههه . یه دنیا دوست داریم فرشته کوچولوی خونه ما و اما... عشق مامان تو نه ماهگی خیلی کارای شیرینی میکردی مثلا کاملا چهار دست و پا می رفتی خیلی تند و سریع خودترو به وسایل می رسوندی . کشوی کابینت...
نویسنده :
مامان
11:36